این بیماری ابتدا در منطقه فیصل آباد
پاكستان یافت شده و سپس در منطقه كارنال هندوستان در سال 1931 شناسایی و نامگذاری
شده است.
وجود این بیماری توسط ترابی و همكاران
(
Torabi et al.1996
) در محمولههای
وارداتی از هندوستان به ایران گزارش شد.
قارچ عامل سیاهك ناقص(
Tilletia indica
Mitra(Neovossia indica(Mit.)Mundkur
میباشد و تولید
تلیوسپورهای بزرگ، گرد و قهوهای تیره به قطر 22 تا 49 میكرون میكند. سطح این
اسپورها مشبك و دارای غشا نازكی هستند. در اثر حمله این سیاهك فقط قسمتی از دانه
گندم و نیز تعداد معدودی از دانههای سنبله مبتلا میشودو به همین دلیل به آن
سیاهك ناقص (
Partial bunt
) گفته میشود.
معمولاً دانههای آلوده فقط از قسمتی در انتهای جنین مبتلا شده و ممكن است
جوشهای سیاهك در طول شیار بذر امتداد یابند.
كاظمی و اصغری (1381) روش تغییر یافته
فیلتر و سانتریفوژ را بعنوان روشی مطمئن برای جداسازی تلیوسپورهای قارچ
T.indica
ارائه نمودند. بدین نحو كه روش تركیبی فیلتر و
سانتریفوژ كردن كه اولین بار توسط كاسترو و همكاران (1994) برای جداسازی
تلیوسپورهای قارچ مذكور از بذور آلوده گندم تهیه شده بود با تغییراتی شامل صافی
بكار گرفته شده، دور و زمان سانتریفوژ برای ردیابی آلودگی در بذور گندم مورد
استفاده قرار گرفت.
به مقدار 60-58 گرم (1000 دانه) از هر نمونه 200 میلیلیتر آب
مقطر استریل حاوی 001/0 درصد تویین (
Tween
20
) برای شستشو اضافه گردید و به مدت یك دقیقه تكان داده شد. برای
جداسازی مواد زاید همراه بذر ، در ابتدا آب حاصل از شستشو از صافی 75 میكرونی (250
مش ) و سپس از كاغذ صافی فیلتركننده 12 میكرونی عبور داده شد. سطح كاغذ صافی با
استفاده از یك سرنگ سه میلیلیتری با 18-15 میلی لیتر آب مقطر استریل شستشو و
محصول حاصل با دور
rpm
1200 به مـدت 2
دقـیـقـه در دمـای اتـاق سانتریفـوژ گـردیـد. قـسمت تـه نشیـن (
pellet
) و رونـشیـن (
supernatant
) جهت وجود تلیوسپورهای
T.indica
مورد مشاهده میكروسكوپی قرار گرفت. این محلول را میتوان
برای آنالیزهای مولكولی و كشت روی محیطهای كشت، منجمد و نگهداری كرد.
نتایج
بررسیها با استفاده از این روش بر روی 21 نمونه گندم با منشا خارجی نشان دهنده
آلودگی 4 نمونه به تلیوسپورهای
T.indica
بود. از آنجایی كه حساسیت و دقت
ردیابی با استفاده از این روش بسیار زیاد است، میتوان مقدار خیلی اندك
آلودگی را در محمولههای گندم كه ظاهراً عاری از آلودگی به نظر میآیند ردیابی
نمود.
در چرخه بیماری، تلیوسپورهای قارچ
عامل بیماری در خاك و در روی بذر دوام میآورند و منبع آلودهكننده اولیه بشمار میآیند.
تلیوسپورها در شرایط مرطوب در ماههای بهمن و اسفند جوانه زده و اسپوریدیها را در
سطح خاك تولید میكنند كه توسط باد پراكنده شده و از طریق گل وارد تخمدان میشوند
و در اثر رطوبت و هوای خنك موجب آلودگی قسمتی از دانهها و گاهی تمام آن شده و
تودهای از تلیوسپورهای تیره رنگ در آن تشكیل میشود.
در هنگام خرمن كوبی، پریكارپ
دانههای آلوده پاره شده و تلیوسپورهای آزاد شده خاك و دانهها را آغشته میسازند.
مبارزه
در سال زارعی 75-1374 كه سال اپیدمی
بیماری سیاهك ناقص در قسمتهایی از مناطق جنوبی كشور بود، در استان فارس حدود 20000
تن بذر گندم در اثر ابتلا به بیماری خارج از حد استاندارد شناخته شده و سیلوها از
خرید این محموله خودداری كردند. طی یك بررسی در سال 78-1377 جهت تعیین میزان خسارت
این بیماری روی ارقام تجاری مرسوم به كشت در مناطق گرمسیر شامل؛ آتیلا ( چمران )،
اترك، فلات و اراب 2، آزمایش تحقیقی در ایستگاه بختاجرد داراب اجرا شد. نتایج نشان
داد ارقام فلات، داراب 2 و اترك با ضریب آلودگی 07/10، 7/11 و 5/8 درصد در یك گروه
(
a
) حساس و چمران
با ضریب آلودگی 15/4 درصد (
b
) متحمل به
بیماری تشخیص داده شد (منصوری ، 1381).
به منظور بررسی تأثیر عصارههای بذر
ارقام مقاوم و حساس گندم برجوانهزنی تلیوسپورهای
T.indica
، رقم
711
WL
به عنوان رقم
حساس، لاین
R1
كه تحت شرایط
مزرعهای دارای مقاومت مرفولوژیكی است و سه لاین
R4
،
R3
،
R2
كه دارای مقاومت فیزیولوژیكی
بوده كه در مایهزنی مصنوعی نیز مقاوم به بیماری بودند، انتخاب شدند.
نتایج بررسیها
نشان داد همبستگی بالای بین جوانهزنی تلیوسپورها در عصاره بذر ارقام و درصد
آلودگی ارقام در مایهزنی مصنوعی، بیانگر اطمینان استفاده از جوانهزنی تلیوسپورها
در عصاره بذر ارقام به منظور ارزیابی مقدماتی مقاومت به كارنال بانت است (موسوی
جرف وعلیزاده،1379).
در سال زراعی 79-1378 با ایجاد سیستم
آبیاری میست (
Mist
) در ایستگاه
بختاجرد داراب و آلودهسازی مصنوعی، اثر 5 قارچكش تحت نامهای تجارتی؛ تیلت به
میزان 250 میلی لیتر، آلتوفولیكور 500 میلی لیتر، كاربندازیم و بایلتون 500 گرم در
هكتار به صورت طرح بلوكهای كامل تصادفی در چهار تكرار بر روی رقم حساس فلات مورد
بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج سموم تیلت و آلتو در چهار تكرار بر روی رقم حساس
فلات مورد بررسی قرار گرفت.
بر اساس نتایج سموم تیلت و آلتو در یك گروه و به ترتیب
با 98 و 88 درصد، فولیكور با 77 درصد و بایلتون با 14 درصد تاخیر در گروه دیگر
قادر به كنترل بیماری بودند و قارچكش كاربندازیم قادر به كنترل بیماری نبود (
منصوری و بهروزین، 1379).