لكه قهوهای برنج ( Brown spot ) :
عامل بیماری : Helminthosporium oryzae
این قارچ روی محیط كشت، ایجاد سیلیومهای خاكستری تا قهوهای تیره رنگ نموده و كنیدیهای آن قهوهای، كمی خمیده، استوانهای است و چند حجرهای میباشد كه منحصرا دیوارههای عرضی متعدد دارد.
خسارت بیماری :
این بیماری سه نوع خسارت وارد میآورد. یكی اینكه بذور آلوده سیاه رنگ و كپك زده بوده و بخوبی جوانه نمیزنند. نوع دیگر خسارت مربوط به آلودگی گیاهچهها در خزانه میباشد كه در صورت شدت بیماری، سطح برگی گیاهچهها كاهش یافته و سبب ضعف آنها میگردد كه در نتیجه منجر به خسارت عمده میشود. نوع دیگر خسارت چروك خوردگی و لاغر ماندن دانهها میباشد. كه مربوط به ضعف بوتهها در اثر آلودگی برگها و گلومها بوده كه در نتیجه بذور ارزش چندانی نداشته و در موقع كوبیدن خرد میشوند.
علائم بیماری:
نشانههای بیماری روی كلئوپتیل، برگها، غلاف برگ، گلومها و دانه ظاهر میشود. روی برگهای اولیه، نقاط قهوهای، كوچك و گرد ابتدا سر سوزنی تشكیل شده كه بعداً وسعت یافته و به شكل لكههای بیضی شكل یا گرد در میآیند.
روی برگها و غلاف، لكهها از لحاظ شكل و اندازه متغیرند و از نقاط كوچك قهوهای و گرد تا لكههای درشت به ابعاد 3-5/0× 14-1 میلیمتر مشاهده میشوند كه در تمام سطح برگ پراكنده است. رنگ لكههای كوچك، قهوهای تیره و لكههای بزرگتر در وسط رنگ پریده میباشند كه در اثر پیوستگی لكهها ممكن است، قسمت عمدهای از برگ پژمرده و خشك شود.
روی گلومها لكههای سیاه رنگ ظاهر شده كه ممكن است، تمام سطح آن را فرا گرفته و پوشش مخملی قهوهای تا سیاه رنگی كه بار قارچ (كنیدیوفورها و كنیدیهای قارچ) میباشد سطح آن را بپوشاند. در مورد اخیر دانهها چروكیده و تغییر رنگ میدهند و گاهی بذور آلوده سالم بنظر میرسد.
خسارت و انتشار بیماری:
بیماری لكه قهوهای برگ برنج، عامل اصلی قحطی در بنگال در سال 1942 بوده است. (Bedi & Gill, 1960)، خسارت این بیماری را منگ تت سو (Maung thersu 1931) در برمه به دانهها 5 تا 15 درصد تخمین زده است. این بیماری در ایران ابتدا در 1335 بوسیله پتراك، روی بوتههای برنج مزارع سواحل بحر خزر گزارش شده است و بعداً در سایر نقاط برنجكاری ایران نیز مشاهده گردیده است. این بیماری انتشار جهانی داشته و در كلیه كشورهایی كه اقدام به كشت برنج مینمایند شیوع دارد.
مشخصات قارچ:
میسلیومهای قارچ به قطر 10-8 میكرومتر و قهوهای تیره متمایل به زیتونی بوده كه دارای دیوارههای عرضی و انشعابات فراوان میباشند كنیدیوفورها نازكتر و به عرض 5 تا 9 میكرومتر متغیر بوده و به طول 150 تا 600 میكرومتر است. رنگ آنها هر چه به انتها نزدیكتر میشود، كمرنگتر میگردد.
فاصله بین دو كنیدی 10 تا 90 میكرومتر میباشد, كنیدیهای قارچ روی بوتههای برنج آلوده به ابعاد 35 تا 170 در 11 تا 17 میكرومتر بوده و تا 13 دیواره عرضی دارند. كنیدیهایی كه روی گلومهای دانه تولید میشوند طویلتر هستند این اسپورها كمی خمیده و در دو انتها مختصری باریكتر از قسمتهای میانی میباشد و به رنگ قهوهای هستند. قارچی كه معمولا به صورت ساپروفیت روی قسمتهای مرده برنج مشاهده میشد بوسیله فن تومن (1889) به نام Helminthosporium macrocarpum نامیده شد.
پریتسهای آن كروی یا شلغمی به ابعاد 95-56×377-348 میكرومتر به رنگ زرد متمایل به قهوهای میباشند. آسكها استوانهای یا دوكی شكل و آسكوسپورها ریسمانی شكل یا استوانهای طویل به ابعاد 9-6×468-250 میكرومتر و 6 تا 15 دیواره عرضی دارند.
بیولوژی قارچ:
تولیس (Tullis, 1939) وضع آلودگی و مقاومت گیاه را در مقابل بیماری مطالعه كرده و نشان داد كه علاوه بر آلودگی مستقیم از راه اپیدرم، آلودگی از راه روزنهها نیز صورت میگیرد. اطاق زیر روزنه از میسلیوم قارچ پر شده و از آنجا رشتههای قارچی در فواصل بین یافتهای پارانشیم پیش میروند.
گسترش جانبی رشتههای قارچی بوسیله دستههای آوندی مخصوصاً در واریتههای مقاوم سد میشود. بعلاوه در انواع مقاوم، یك ماده زرد قهوهای در فاصله بین یاختهای بجای میماند كه باعث كند شدن گسترش رشتههای قارچی میگردد.
كاستورا (kastura, 1937) دریافت كه برای جوانه زدن اسپور حرارت 25 درجه و رطوبت نسبی بیش از 92% لازم است. محققین 10 ساعت رطوبت كافی را لازم میدانند تا در 22 درجه حرارت، آلودگی صورت گیرد.
سوزوكی در 1930 نه تنها میسلیوم قارچ را در داخل دانههایی كه رنگ طبیعی خود را از دست دادهاند، یافت بلكه آن را در داخل دانههایی كه ظاهراً سالم به نظر میرسیدند نیز مشاهده كرده است و ثابت نمود كه اقلاً تا چهار سال در دانه زنده میماند. روی برگهای گیاهچههای بذور آلوده، علائم بیماری بصورت لكه یا نوار است.
علفهای هرز نیز میتوانند قارچ را در فصل زمستان روی خود نگهدارند و در بهار اسپورها روی بوتههای برنج منتقل میشوند. گیاهان میزبان میتوانند گیاهان زراعی مانند گندم، جو، یولا، ذرت ، چاودار، نیشكر و یا علفهای هرزی مانند cynodon dactylon و Digitaria sanguinalis و Eleusine indica باشند.
مبارزه : -كاشت ارقام مقاوم به بیماری، عمدهترین راه كنترل این بیماری میباشد .
-معدوم كردن بقایای بوتههای برنج آلوده و همچنین از بین بردن علفهای هرزی كه ممكن است میزبان واسطه باشند در كاهش منابع آلودگی موثر است.
-جلوگیری از جریان آب از مزارع آلوده به مزارع سالم كمك زیادی در كاهش خسارت بیماری خواهد كرد.
-بذور سالم برای كاشت استفاده گردد و ضد عفونی بذور آلوده بوسیله مواد شیمیایی مانند كلرورمس ، سولفات مس ، هیپوكلریت كلسیم، فرمل و فنول تا حدودی در كاهش بیماری موثر است. قارچكش مانكوزب (Mancozeb) و با مخلوط بنومیل و تیرام به نسبت 5 در هزار برای این منظور مناسب میباشند.
5-تیسدال (Tisdale) با فرو كردن بذور بمدت 16 ساعت در آب سرد و سپس به مدت 15 دقیقه در آب گرم 54 درجه سانتیگراد برای ضد عفونی بذور نتیجه مثبت گرفت.
سوزوكی (1930) چنین یافت كه قارچ در اثر فرو كردن بذر به مدت 5 دقیقه در آب گرم 55 درجه كشته میشود.
در آزمایش ضد عفونی بذر برنج (رقم مهر) با قارچكشهای مختلف در سال 1359 در آزمایشگاه و كشت روی محیط غذایی مالت آگار مشاهده شد كه از بین سموم مصرفی، PCNB و ویتاواكس موثر بوده بطوریكه روی آن بذور قارچ Helminthosporium رشد ننموده بود و به ترتیب 0 – 0 و 4% آلودگی داشت ولی در تیمارهای شاهد و تیابند ازل و كوپراویت كه بیشترین آلودگی را نشان داد به ترتیب میزان آلودگی 48، 80 و 52 درصد شمارش گردید. مهمترین مورد در كنترل بیماری لكه قهوهای برنج، رعایت اصول تغذیه و كاربرد صحیح مواد غذایی در خاك و ممانعت از فشارهای مربوط به آبیاری نامناسب است.
اصلاح خاك و زهكشی كردن آن با افزودن پیت، مواد آلی و شن ضروری است. از افزودن مقدار زیاد ازت باید خودداری كرد و در صورت احتمال كمبود پتاسیم، اضافه كردن آن لازم میباشد.