فروشگاه اینترنتی گل و گیاه نارگیل            
امروز پنجشنبه ۱۴۰۳/۱/۳۰         
  

تاریخچه
بافت شناسی گیاهی تاریخی دیرینه دارد و با کوشش دانشمندان مثل مالپیگی و گرو ، ابتدا در اواسط قرن هفدهم بنیانگذاری شد. گرو توانست تصاویر دقیقی ار بافتهای گیاهی را کشف کند که هم اکنون نیز استفاده می‌شود.

مفاهیم پایه
بافتهای گیاهی بسیار متنوعند و اصولا تنوع آنها در نتیجه تکامل بوجود آمده است. بدین صورت که گروههای گیاهی تکامل یافته‌تر ، دارای تنوع بافتی بیشتری می‌باشند. بیشتری تنوع بافتی در گیاهان گلدار (تک لپه‌ای و دو لپه‌ای) دیده می‌شود. چون در این گروه ، بافتها و سلولها به حد والایی از تکامل خود رسیده اند و کاملا اختصاصی شده‌اند.

در گروههای پست‌تر ، بافتها تنوع کمتری دارند مثلا در خزه‌ها ، اگر چه تا حد زیادی تقسیم کار صورت گرفته اما هنوز بافتها تمایز کامل نیافته و کاملا اختصاصی نشده‌اند. بنابراین بافتها ، عمدتا پارانشیمی می‌باشند و در نهانزادان آوندی ، بعضی از بافتها نظیر بافت هدایت کننده برای اولین مرتبه تمایز یافته است و بعد تکامل آنها ادامه می‌یابد تا در گیاهان گلدار به حد کمال خود می‌رسد و کاملا اختصاصی می‌شود.

انواع بافتهای گیاهی

بافت مریستم
این بافت ، بافت فوق‌العاده مهمی است چون منشا کلیه بافتها و ساختمانهای گیاهی است. بافت مریستم بافت نسبتا پیچیده‌ای است که در اندامهای مختلف به صور گوناگون یافت می‌شود و در هر مکان از خصوصیات ویژه‌ای برخوردار است. اگر چه فعالیت مهم سلولهای بافت مریستم تقسیم و تکثیر سلولی است ولی در موقعیتهای مختلف و اندامهای مختلف ، شکل و وضعیت متفاوتی را به خود می‌گیرند و عهده‌دار تشکیل اندامها و بافتهای خاصی می‌باشند.

بنابراین ، سلولهای مریستمی در جایگاههای مختلف از نظر فیزیولوژیکی و طرز تقسیم ، کاملا اختصاصی عمل می‌کنند. سلولهای بافت مریستم عموما فاقد واکوئل می‌باشند و گاه واکوئلهای ریزی دارند. دیواره سلولی نازک و فعالیت پرتوپلاسمی شدیدی داشته و قدرت تقسیم فوق العاده‌ای در آنها وجود دارد. بطوری که یک سلول مریستمی ممکن است قدرت تقسیم خود را هزاران سال حفظ کند.

ويژگيهاي‌ ياخته‌هاي‌ مريستمي‌

 ياخته‌هاي‌ مريستمي‌ داراي‌ جدار نازك‌، هسته‌ بزرگ‌، سيتوپلاسم‌ متراكم‌ و چند واكوئل‌ كوچك‌اند.اين‌ ياخته‌ها در شرايط‌ مساعد به‌ سرعت‌ تقسيم‌ مي‌شوند و ياخته‌هاي‌ جديد مي‌سازند. ياخته‌هاي‌ جديد رشد مي‌كنند و گاهي‌ نيز از ياخته‌هاي‌ اصلي‌ كه‌ از آن‌ به‌ وجود آمده‌اند بزرگتر مي‌شوند. افزايش‌ تعداد ياخته‌ها و حجم‌ آنها موجب‌ رشد اندام‌ مي‌شود.

 يكي‌ از متداولترين‌ طبقه‌بندي‌ مريستمهاي‌ گياهي‌ بر اساس‌ محل‌ قرار گرفتن‌ آنها در پيكر گياه‌ است‌. بر اساس‌ اين‌ روش‌ دو نوع‌ مريستم‌ وجود دارد:

 1ـ مريستمهاي‌ انتهايي‌  : اين‌ نوع‌ مريستمها در انتهاي‌ ساقه‌ها و ريشه‌هاي‌ اصلي‌ و فرعي‌ وجود دارند.

 2ـ مريستمهاي‌ جانبي‌  : اين‌ نوع‌ مريستمها در داخل‌ ساقه‌ها و ريشه‌هاي‌ اصلي‌ و فرعي‌ به‌ موازات‌ كناره‌ها يا پهلوهاي‌ آنها قرار دارند، مانند كامبيوم‌ آوندي‌ و كامبيوم‌ چوب‌ پنبه‌.


روش‌ ديگر طبقه‌بندي‌ مريستمها بر اساس‌ نوع‌ ياخته‌ و بافتهايي‌ است‌ كه‌ از آنها به‌ وجود مي‌آيند. در اين‌ روش‌ مريستمها به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ مي‌شوند:

 1ـ مريستمهاي‌نخستين‌  : مريستمهاي‌نخستين‌ همان‌ مريستمهاي‌ انتهايي‌ ساقه‌ و ريشه‌ هستند كه‌ بافتهاي‌ نخستين‌ پيكر گياه‌ را تشكيل‌ مي‌دهند. اين‌ نوع‌ مريستمها مستقيماً از جنين‌ منشأ مي‌گيرند و فعاليت‌ مريستمي‌ آنها دائمي‌ است‌.

 2ـ مريستمهاي‌ پسين‌  : مريستمهايي‌ هستند كه‌ بافتهاي‌ پسين‌ پيكر گياه‌ را تشكيل‌ مي‌دهند.

نوع‌ ديگر مريستم‌ به‌ نام‌ مريستمهاي‌ ميانگره‌اي‌  اند كه‌ از مريستم‌ انتهايي‌ ساقه‌ به‌ وجود مي‌آيند ولي‌ فعاليت‌ خود را در ناحيه‌اي‌ دور از آن‌ انجام‌ مي‌دهند.
 

بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب می‌شود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر

درون آن واقع می‌شوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینه‌ای نیز می‌گویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه می‌باشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم فعال می‌باشند و در فعالیتهای مهم و حیاتی گیاهان شرکت دارند. سلولهای این بافت ، معمولا شکل خاصی ندارند و در هر مکانی با شکل و خصوصیات پرتوپلاسمی خاصی ، که در ارتباط با نوع فعالیت آنها می‌باشند ظاهر می‌گردند. این بافت شامل سه نوع بافت زیر می‌باشد.

ساختار ياخته‌هاي‌ پارانشيمي‌

 شكل‌ ياخته‌هاي‌ پارانشيمي‌ چند وجهي‌ منظم‌ يا نامنظم‌، دراز، مدور، بيضوي‌ و گاهي‌ هم‌ ستاره‌اي‌ است‌. اين‌ ياخته‌ها گاهي‌ چين‌ خورده‌اند، چنانكه‌ ياخته‌هاي‌ پارانشيم‌ كلروفيلي‌ برگهاي‌ گياهان‌ سوزني‌ برگ‌، به‌ ويژه‌ كاج‌، چين‌ خوردگيهاي‌ بسيار دارند.اين‌ چين‌ خوردگيها شايد در جهت‌ افزايش‌ ميزان‌ فتوسنتز در برگهاي‌ سوزني‌ شكل‌ باشد.

وجود فضاهاي‌ بين‌ ياخته‌اي‌ از ويژگيهاي‌ مهم‌ بافت‌ پارانشيم‌ است‌.


انواع‌ بافت‌ پارانشيم‌ :

1ـ پارانشيم‌ كلروفيلي‌ يا كلرانشيم‌: اين‌ پارانشيم‌ محتوي‌ كلروپلاست‌ يا ماده‌ كلروفيل‌ است‌.
بافت پارانشیم فتوسنتزی می‌باشد چرا که این سلولها دارای کلروپلاستهای متعددی می‌باشند و فواصل سلولی زیادی بین آنها وجود دارد.

2- پارانشيم‌ ذخيره‌اي‌: اين‌ پارانشيم‌ مواد انرژي‌زا را ذخيره‌ مي‌كند كه‌ در موقع‌ مناسب‌ مورد استفاده‌ گياه‌ قرارمي‌گيرند.
بافت پارانشیم ذخیره‌ای وظیفه ذخیره در اندامهای مختلف مثل ریشه ، ساقه ، دانه و میوه را بر عهده دارد. که غالبا این مواد ذخیره‌ای شامل هیدرات کربن مثل نشاسته و گاهی نیز شامل دانه‌های روغنی و پروتئینی می‌باشند سلولهای این بافت فاقد شکل مشخص می‌باشند و دارای دیواره نازکی‌اند اما پروتوپلاسم آنها فعال است.

 3ـ پارانشيم‌ آبي‌: پارانشيم‌ آبي‌ يا آبدار واجد ياخته‌هاي‌ بسيار حجيم‌ با واكوئلهاي‌ بسيار بزرگ‌ است‌. اين‌ واكوئلها سرشار از آب‌ و اكثراً لعاب‌ هستند.

 4ـ پارانشيم‌ هوايي‌ يا حفره‌اي‌: اين‌ پارانشيم‌ داراي‌ حفره‌هايي‌ است‌ كه‌ در آن‌ هوا جمع‌ مي‌شود.



بافتهای مقاوم :

بافت کلانشیم: یک بافت مقاوم است که غالبا در ساختمانهای نخستین ساقه ، ریشه و اندامهای دیگر یافت می‌شود. این بافت معمولا در نواحی بیرونی اندامها نزدیک به روپوست به صورت دستجات سلولی یا استوانه سرتاسری یک لایه یا چند لایه سلولی ، ظاهر می‌شود. بافت کلانشیم فاقد دیواره ثانویه هستند و دیواره اولیه در آنها به طرز نامنظمی ضخیم می‌شود. نامنظم بودن رسوبات دیواره سلولهای بافت کلانشیم کمک موثری در شناسایی سریع این بافت می‌کند. به خاطر اینکه سلولهای این بافت فاقد دیواره ضخیم ثانویه‌اند بنابراین فعالیت پروتوپلاسمی نسبتا بالایی دارند.

بافت اسکلرانشیم: بافت مقاومی است که تقریبا در همه نقاط گیاه دیده می‌شود این بافت گاه به صورت اجتماع ، گاه به صورت یک یا چند لایه‌ای گاه نیز به صورت سلولهای پراکنده انفرادی دیده می‌شود بافت اسکلرانشیم هم در ساختمانهای نخستین و هم در ساختمانهای ثانویه گیاه دیده می‌شود. سلولهای این بافت به دو دسته فیبر و اسکلریدی تقسیم می‌شود. که بخصوص از نظر شکل باهم فرق دارند. فیبر سوزنی و کشیده اما اسکلریدی دارای اشکال متنوع می‌باشد.

 

بافت هادی :

بافت آوند چوبی: بافت آوند چوبی همراه بافت آبکش ، به عنوان سیستم هدایت کننده است. این بافت در استوانه مرکزی اندامهای ریشه و ساقه قرار گرفته و دارای سلولهای متفاوتی مثل سلولهای غربالی وسل و تراکئید اختصاصی‌اند. اما برخی دیگر مثل سلولهای پارانشیم یا الیاف غیر اختصاصی می‌باشند. پس این بافت ، یک نوع بافت مرکب است.

بافت آوند چوبی از پروکامبیوم بوجود می‌آید و پروکامبیوم از مریستم انتهایی منشا می‌گیرد. بافت چوبی واجد دیواره نخستین را که از پروکامبیوم گیاه ایجاد می‌شود، بافت چوبی نخستین می‌نامند. در بسیاری از گیاهان پس از تکمیل دیواره نخستین ، بافتهای پسین تشکیل می‌شوند. بافت چوبی حاصل از کامبیوم آوندی را بافت چوبی پسین می‌نامند.

بافت چوبی از 4 نوع یاخته: تراکئید ، وسل ، فیبر و پارانشیم چوبی تشکیل شده است و مهمترین آنها یعنی تراکئیدها و وسلها به عناصر تراکئیدی موسوم‌اند که عناصری بی‌جانند. نقش اصلی این یاخته‌ها انتقال شیره خام و تا حدی نیز حفاظت گیاه است. یاخته‌های فیبری در بافت چوبی موجب استحکام گیاه می‌شود. یاخته‌های پارانشیمی که نقش ذخیره‌ای و یا فعالیتهای دیگری دارند، نیز در این بافت یافت می‌شوند

اجزای بافت چوبی
عناصر تراکئیدی
دو نوع اصلی از عناصر چوبی به نامهای تراکئید و وسل در گیاهان وجود دارند. تفاوت اصلی دو نوع آوند چوبی مذکور در این است تراکئیدها منفذ ندارند، در حالی که دیواره‌های انتهایی وسلها دارای منفذ هستند. بنابراین در تراکئیدها عبور آب از یاخته‌ای به یاخته دیگر به صورت نفوذ از دیواه سه لایه‌ای متشکل از دیواره‌های نخستین دو یاخته مجاور و تیغه میانی آنها انجام می‌گیرد. در حالی که در وسلها آب از منافذ آزاد بین یاخته‌ها عبور می‌کند.

به علاوه یاخته‌های تشکیل دهنده تراکئید ، از یاخته‌های وسلها درازتر و باریکترند و به تدریج که عناصر تراکئیدی رشد می‌کنند، پروتوپلاسم آنها از بین می‌رود، اما قبل از آن دیواره پسین بر روی دیواره نخستین بوجود می‌آید و دیواره ضخیم‌تر می‌شود. دیواره دو انتهای یاخته نیز قبل از ناپدید شدن پروتوپلاسم از بین می‌رود. در نتیجه نقش یاخته چوبی زنده ، ایجاد دیواره پسین و حل کردن انتهایی دیواره یاخته است. پس از این فرایندها پروتوپلاسم از بین می‌رود و یاخته‌های چوبی مرده بر جای می‌مانند و شیره خام درون آنها جریان می‌یابد.
ساختار و شکل دیواره پسین عناصر تراکئیدی
دیواره پسین در عناصر تراکئیدی بطور یکنواخت تشکیل نمی‌شود. چنانکه در بعضی نقاط نازکتر در نقاط دیگر ضخیم‌تر است. این ناهمواریها به صورت برجستگیها و فرورفتگی‌هایی با طرحهای گوناگون در سطح درونی عناصر تراکئیدی بوجود می‌آیند و آوندهای چوبی را برحسب انواع این تزئینات نامگذاری می‌کنند. مانند آوندهای حلقوی ، مارپیچی ، نردبانی ، مشبک و منقوط.

لیگنین در آوندهای حلقوی و مارپیچی به صورت حلقه‌های جدا از هم یا نوارهای مارپیچی و در آوندهای نردبانی و مشبک به ترتیب به شکل نوارهای موازی و مشبک در آمده است. در آوندهای منقوط ، لیگنین تمام سطح دیواره به جز نقاط فرورفته را فرا گرفته است. چوب مخروطیان را نرم گویند، زیرا فقط دارای تراکئید است. چوب دو لپه‌ای‌های چوبی را سخت گویند، چون علاوه بر تراکئید ، فیبر و وسل هم دارد.
فیبرها
یاخته‌های فیبر چوبی نسبتا درازند. دیواره آنها ضخیم‌تر از تراکئیدهاست. این یاخته‌ها بیشتر نقش استحکامی دارند. یاخته‌های فیبری ممکن است دارای پروتوپلاست زنده بوده و نقشهای زیستی از قبیل ذخیره نشاسته و غیره داشته باشند.
یاخته‌های پارانشیمی
یاخته‌های پارانشیمی در بافت چوبی پسین ممکن است دارای دیواره پسین یا فاقد آن باشند. نقش همه این یاخته‌ها ذخیره مواد است.


بافت آوند آبکشی: بافت آوند آبکشی عهده‌دار انتقال مواد غذایی در گیاه است، یعنی انتقال شیره پرورده در اندامهای مختلف. در ارتباط نزدیک با بافت آوند چوبی قرار گرفته و در ساختمانهای نخستین اندامهای ریشه و ساقه ، درون استوانه مرکزی قرار دارد. ولی به علت عدم وجود دیواره ثانویه  . سلولهای آبکش ، تشخیص آن از سلولهای پارانشیمی در مشاهدات میکروسکوپی مشکل می‌باشد. این بافت نیز مثل بافت چوبی یک بافت مرکب است که دارای سلولهای اختصاصی مثل سلولهای غربالی و سلول همراه می‌باشند و نیز سلولهای غیر اختصاصی مثل پارانشیمی و الیاف.

بافت فلوئم یا آبکشی شامل عناصر غربالی ، سلولهای همراه ، سلولهای پارانشیمی و در برخی موارد فیبر و اسکلروئید می‌باشد. آن بخش از فلوئم که هدایت شیره پرورده را بر عهده دارد، عنصر غربالی نامیده می‌شود. در گیاهان بازدانه عناصر غربالی به صورت واحدهای مستقلی در ساختمان بافت شرکت می‌کنند. ولی در نهاندانگان عناصر غربالی به صورتهای خاصی روی هم چیده می‌شوند و تغییراتی در ساختمان دیواره‌های انتهایی آنها بوجود می‌آید و بدین ترتیب تشکیل ساختمانهای خاصی به نام آوند آبکشی را می‌دهند. یک آوند آبکشی از تعداد زیادی سلول تشکیل یافته است.

تغییراتی که در عناصر غربالی صورت می‌گیرد تا نهایتا به یک عنصر فعال در انتقال تبدیل شود بسیار چشمگیر است. این تغییرات در دیواره‌ها ، سیتوپلاسم و اندامکها می‌باشد. دیواره‌های جانبی سلولها زیاد تغییر نمی‌کنند و فقط کمی ضخیم می‌شوند. در زیر میکروسکوپ با یک منظره شفاف دیده می‌شوند که این حالت شفاف احتمالا به ترکیب دیواره سلولی در این عناصر بستگی دارد. مهمترین تغییرات در دیواره انتهایی آنها صورت می‌گیرد که به شکل سوراخهای متعدد در این دیواره‌ها منجر می‌شوند که در نهایت حالت غربال به خود می‌گیرد که آنها را به نام صفحه آبکش می‌گویند.
سلولهای همراه بافت فلوئم
در نهاندانگان در کنار هر سلول آبکشی به تعداد 1یا 2 و گاهی 3 عدد دیده می‌شود. این سلولها در طول و یک طرف هر یک از سلولهای آبکشی دیده می‌شوند. این سلولها دارای منشا مشترکی با سلولهای آبکشی هستند. سلول مادر آبکش با یک تقسیم نامساوی ، دو سلول بوجود می‌آورد که سلول بزرگتر بتدریج تمایز پیدا کرده و به سلول آبکشی تبدیل می‌شود. سلول کوچکتر منشا تشکیل سلول همراه می‌گردد. سلول همراه در نهاندانگان توسط پلاسموسم‌های متعددی با سلولهای آبکش ارتباط برقرار می‌کند. برسی‌ها نشان داده وقتی سلول آبکش می‌میرد ، سلول ‌همراه نیز بطور همزمان می‌میرد.

گاهی نیز مشاهده شده که با مردن سلول آبکش ، سلول همراه منشا تشکیل یک سلول آبکش دیگر می‌گردد. از نظر سیتولوژیکی سلولهای همراه دارای سیتوپلاسم متراکم و واکوئل‌های کوچک و فراوان و هسته بزگ مرکز‌ی‌اند و هرگز نشاسته در خود ذخیره نمی‌کنند. عقیده بر این است که سلولهای همراه انجام برخی از اعمال متابولیکی مانند ساخت پروتئین را که در جریان تمایز عناصر غربالی کاهش یافته یا حذف شده است بر عهده دارد. شاید میتوکندری‌های فراوان موجود در سلول همراه تامین ‌کننده انرژی عناصر غربالی (به صورت ATP) باشد.

در برخی گونه‌ها مواد فتوسنتزی تولید شده در سلولهای مزوفیل از طریق سلولهای همراه به عناصر غربالی راه می‌یابد. در بازدانگان گاهی در کنار سلولهای آبکشی یک سلول کوچک دیده می‌شود که در قسمتی از سلول آبکشی قرار دارد نه در تمام طول آن. این سلول کوچک به خاطر مکان ، موقعیت و اختصاصات سیتولوژیکی کاملا قابل مقایسه با یک سلول همراه است و به نام سلول آلبومینی خوانده می‌شود. منشا سلول آلبومینی برخلاف سلول همراه یکی از سلولهای پارانشیمی بافت آبکشی است.
سلولهای پارانشیمی بافت فلوئم
این سلولها از نوع ذخیره‌ای هستند که می‌توانند ترکیباتی مانند نشاسته ، لیپیدها ، تانن‌ها یا نشاسته‌ها را در خود جمع کنند. سلولهای پارانشیمی در ساختمان فلوئم‌های اولیه در امتداد آوندهای آبکشی و به موازات آنها قرار گرفته‌اند و به نام پارانشیم عمودی (Vertical Phloem Parenchyma) نامیده می‌شود و یاخته‌های پارانشیمی دیگر که در جهت شعاعی کشیده شده‌اند، پارانشیم افقی یا شعاعی (Horizontal Phloem Parenchyma) نامیده می‌شوند. دیواره سلولی پارانشیم در فلوئم‌های اولیه سلولزی و در ثانویه می‌تواند چوبی باشد. یاخته‌های پارانشیمی بافت فلوئم در اندامهای هوایی گیاهان خصوصا در شرایطی که بافت مخاط پریدرم توسعه قابل توجهی در اندام نداشته باشد، می‌تواند حاوی کلروپلاست باشد.



بافت محافظ
بافت محافظ ، جهت محافظت از اندامهای گیاهی می‌باشد و قشر خارجی آنها را تشکیل می‌دهد. بافت محافظ دو نوع است: یکی بافت محافظی است که اندامهای گیاه را در رشد نخستین می‌پوشاند که آنرا روپوست یا اپیدرمیس گویند. دیگری بافت پریدرم که پوشش اندامها را در ساختمان پسین تشکیل می‌دهد که به آن بافت چوب پنبه‌ای هم می‌گویند. این دو بافت محافظ کاملا از هم متفاوتند.

بافت ترشحی
اعضای ترشحی در گیاهان بسیارمتنوع و کاملا متفاوت باهمند و بیشتر اوقات به صورت بافت مشخصی نمی‌باشند. بافتهای ترشحی آنها ممکن است که به صورت پرز غده‌ای ، سلول منفرد ، یک لایه سلول ، مجرا ، کیسه و یا لوله باشند.
بافت ترشحی یکی از بافتهای اختصاصی گیاهان است. سلولهای این بافت موادی را می‌سازند که ممکن است در سلول سازنده باقی بماند و یا به خارج از آن ترشح شود. در مواردی این ترشحات فراورده‌های زاید گیاهی هستند، ولی بعضی از این فرآورده‌ها برای گیاه نقش حیاتی داشته و به شکلهای مختلف دیده می‌شوند. ساختارهای ترشحی از نظر ساخت و محل استقرار در گیاه بسیار متفاوتند. بعضی از این ساختارها در درون گیاه و برخی در بیرون آن قرار دارند. برخی به صورت کرکهای غده‌ای و عده‌ای به صورت مجاری یا حفره‌های درون یاخته‌ای هستند. لاتیسیفرها )لوله‌های ترشحی) به علت دارا بودن قدرت ترشح ، جزء ساختارهای ترشحی در نظر گرفته شده‌اند.
انواع ساختارهای ترشحی
بر اساس اینکه مواد مترشحه ساختارهای ترشحی در درون گیاه باقی بمانند یا به خارج از آن ترشح شوند، به دو گروه تقسیم می‌شوند.
ساختارهای ترشحی درونی
مواد مترشحه این ساختارها همواره درون گیاه باقی می‌مانند. به همین مناسبت آنها را ساختارهای ترشحی درونی می‌گویند.
یاخته‌های ترشحی: از ویژگیهای مهم یاخته‌های ترشحی فعال می‌توان وجود پروتوپلاست متراکم و سرشار از مواد پروتئینی ، هسته درشت ، واکوئل بسیار بزرگ ، ضخامت دیواره و حجم زیاد آنها را نام برد. یاخته‌های مذکور به علت این ویژگیها از یاخته‌های پارانشیم زمینه‌ای کاملا قابل تشخیص‌اند.
بافتهای ترشحی: برخی از یاخته‌های ترشحی گاهی به شکل گروهی در میان اندامهای گیاهی تشکیل می‌شوند و فعالیت ترشحی انجام می‌دهند که در این صورت بافت حاصله را بافت ترشحی می‌گویند.
حفره‌های ترشحی: حفره‌ها یا کیسه‌های ترشحی فضاهای مخصوص در داخل بافتهای گیاهی بویژه پارانشیم هستند که فرآورده‌های ترشحی یاخته‌های اطراف آنها به درون فضای بین یاخته‌ای می‌ریزند. این فضاها ابتدا کوچک و مدورند، سپس بر اثر افزایش مواد درونی ، به حفره وسیع و کیسه‌مانندی تبدیل می‌شوند.
مجاری ترشحی: اگر یاخته‌های ترشحی در اطراف فضای باریک مجرامانند قرار گیرند و فرآورده‌های ترشحی خود را در آن بریزند، چنین ساختارهایی را مجاری ترشحی گویند. نقش مجرای ترشحی ، هدایت شیره‌های گیاهی است. این مجاری حاوی موادی مانند رزین‌ها ، اسانس‌ها و صمغ‌ها هستند.
لاتیسیفرها: لاتیسیفرها از یاخته‌های ترشحی منفرد بسیار دراز و یا از بهم پیوستن عده‌ای از یاخته‌های ترشحی بوجود می‌آیند. فراورده‌های ترشحی این یاخته‌ها که شیرابه نامیده می‌شود، بر خلاف یاخته‌های مجاری ترشحی در حفره‌های درونی یاخته باقی می‌ماند، لذا در این سیستم ترشحی مجرای مستقلی وجود ندارد.

در حقیقت یاخته‌ها علاوه بر ترشح ، لوله هدایت کننده مواد مترشحه نیز هستند. تفاوت لوله ترشحی و مجاری ترشحی در این است که در لوله‌های ترشحی هر یاخته دراز خود لوله ترشحی به شمار می‌آید، در حالی که در مجاری ترشحی تعدادی یاخته‌های ترشحی کروی و کوچک در کنار هم طوری قرار می‌گیرند که در بین آنها مجرایی برای دریافت مواد ترشحی بوجود می‌آید. لوله‌های شیرابه‌ای به دو گروه بندبند(مانند برگ سیر) و بدون بند (مانند فرفیون) تقسیم می‌شوند.

ساختارهای ترشحی بیرونی
ساختارهای ترشحی بیرونی آنهایی هستند که مواد ترشحی خود را به بیرون گیاه می‌ریزند. مهمترین این ساختارها عبارتند از : کرکهای ترشحی و غده‌های ترشحی. کرکهای ترشحی از شیره یا بخشهای زیر بشره‌ای بوجود می‌آیند. بخشهای فعال ترشحی کرکها در سر آنها قرار دارند و ممکن است از یک یا چند یاخته تشکیل شده باشند. بخش ترشحی در بعضی کرکها بسیار رشد می‌کند و کرک را به صورت غده درمی‌آورد.
انواع ترشحات گیاهی
تاننها
تاننها به گروهی از هیدراتهای کربن تعلق دارند. مزه آنها تلخ است و معمولا در برگها و میوه‌های نرسیده وجود دارند. مزه تلخ چای مربوط به تانن موجود در برگهای این گیاه است. از تاننها استفاده‌های فراوانی می‌شود. از ترکیب تاننها با نمکهای آهن ، جوهر نوشتن می‌سازند. در صنعت چرم سازی به پوست جانداران تانن می‌زنند تا از فساد آن جلوگیری به عمل آید.
اسانس‌ها
اسانس‌ها مواد معطری هستند که در بعضی از بافتهای ترشحی ساخته می‌شوند. اسانسها ترکیبهای متفاوتی دارند. اسانس تربانتین در کاج از جنس هیدرات کربن ، اسانس گل سرخ و نعنا از جنس الکل ، اسانس گل میخک از گروه فنل است. اسانسها را با عمل تقطیر یا با روشهای دیگر از اندامهای گیاه استخراج و برای تهیه گلاب انواع عطرها و معطر ساختن فراورده‌های بهداشتی و دارویی مورد استفاده قرار می‌دهند.
رزین‌ها
رزین‌ها به مقدار فراوان در مجاری ترشحی گیاهان تیره کاج وجود دارد. رزین زرد رنگ است و در آب غیر محلول است، اما الکل و تربانتین حل می‌شود. اضافه کردن رزین به چوب موجب استحکام آن می‌شود. رزین با مقداری تربانتین همراه است که ضمن عمل تقطیر آن را جدا می‌کنند.
صمغ‌ها
صمغ‌ها انواع گوناگون دارند. آنها بوسیله سلولهای مخصوص ترشح می‌شوند و یا از تجزیه دیواره سلولی حاصل می‌شوند. صمغها در الکل حل نمی‌شوند، ولی در آب به حالت ژله یا لعاب مانند در می‌آیند. بیشتر صمفها به گروه هیدراتهای کربن تعلق دارند. یکی از گیاهانی که از آن صمغ استخراج می‌شود، آکاسیا یا صمغ عربی است.
آلکالوئیدها
این مواد ترکیبات پیچیده نیتروژن‌دار هستند و معمولا تلخ مزه و بسیاری از آنها سمی هستند آلکالوئیدها در ریشه ساخته شده و به اندامهای دیگر برده می‌شوند. بعضی از آلکالوئیدهای شناخته شده در گیاهان عبارتند از : مرفین ، نیکوتین ، کافئین ، کوکائین ، تئین و ... . آلکالوئیدها اثرات دارویی متفاوت دارند. مرفین درد را تسکین می‌دهد. کوکائین موجب بی‌حسی موضعی می‌شود. کافئین دانه‌های قهوه و تئین برگهای چای اثرات آرام بخشی دارند.
شیرابه‌ها
شیرابه‌ها معمولا شیری رنگ بوده و مخلوطی از مواد غذایی و مواد زاید هستند. مواد دیگری در شیرابه‌ها یافت می‌شوند. مانند صمغها و ... . شیرابه میوه خشخاش ، تریاک نام دارد. پس از استخراج به صورت خمیری قهوه‌ای رنگ در می‌آید.


فیبرها :
یاخته‌های فیبر چوبی نسبتا درازند دیواره آنها ضخیم تر از تراکئیدهاست. این یاخته‌ها بیشتر نقش استحکامی دارند. یاخته‌های فیبری ممکن است دارای پروتوپلاست زنده بوده و نقشهای زیستی از قبیل ذخیره نشاسته و غیره داشته باشند.
یاخته‌های پارانشیمی
یاخته‌های پارانشیمی در بافت چوبی پسین ممکن است دارای دیواره پسین یا فاقد آن باشد نقش مهم این یاخته‌ها ذخیره مواد است.
ویژگیهای چوب
در یک درخت زنده 10% وزن چوب را آب تشکیل می‌دهد اما در هنگام مصرف مقدار آب چوب به 10 درصد تقلیل می‌یابد. آبگیری از چوب این روزها به طریق پیشرفته در کارخانجات انجام می‌گیرد که در چوب ترک یا شکاف بوجود نمی‌آید. بخش خشک چوب از 60 تا 75 درصد سلولز و 15 تا 25 درصد لیگنین ساخته شده است. لیگنین ماده آلی است که در سطح داخلی آوندهای چوبی رسوب می‌کند و دیواره آنها را محکم می‌کند مواد دیگر سازنده چوب که مقدار آنها کم است عبارتند از : رزین ، صمغ ، روغن ، رنگ ، تانن و نشاسته مواد سازنده چوب در تصمیم گیری برای کاربردهای گوناگون از چوب موثرند. در استفاده از چوبها تراکم و دوام آنها نیز در نظر گرفته می‌شود.

فشردگی یا تراکم چوب
فشردگی یا تراکم چوب مهمترین ویژگی آن به شمار می‌آید. تراکم هر چوب عبارت است از وزن واحد حجم آن. برای مثال وزن یک سانتیمتر مکعب وزن چوب در مقایسه با وزن آب هم حجم آن به صورت کسری از 1 بیان می شود. بخاطر وجود فضاهای خالی زیاد در چوب وزن مخصوص آنها بطور نسبی کمتر از 1 است وزن مخصوص چوب بین 0.4 تا 1.4 متغیر است چوبهایی که وزن مخصوص آنها از 0.5 کمتر باشد سبک و چوبهای که را که وزن مخصوص آنها بالای 0.7 است سنگین به حساب می‌آورند.

دوام چوب
برای مطالعه دوام چوب ، مقاومت و پایداری آن را در برابر پوسیدگی بررسی می‌کنند. از مواد سازنده چوب روغنها ، رزینها و تاننها از پوسیدگی آن جلوگیری می‌کنند چوبی که 15% تانن داشته باشد، می‌تواند پس از افتادن مدتها در کف جنگل بماند و آسیب نبیند.

سایر کاربردهای چوب
در صنایع کاغذ ، فیبر مصنوعی ، پلاستیک ، از خرده‌های چوب به کمک چسب مخصوص و پرس کردن آن نئوپان می‌سازند استفاده از چوب در صنعت کشتی سازی و ... بکار می‌رود.


سلولهای فیبر بافت فلوئم
سلولهای فیبر هم فلوئم اولیه و هم در فلوئم ثانویه دیده می‌شوند. این سلولها در ابتدای تشکیل خود دارای اندازه کوچکی هستند و به تدریج در جریان رشد اندام و تمایز بافت بر قطر و خصوصا طول آنها افزوده می‌شود. رشد آنها به گونه‌ای است که سلولهای کشیده با دو انتهای باریک حاصل می‌شود که منظره دوکی‌ شکل دارد. دیواره سلولهای فیبر از جنس لیگنین می‌باشد.

البته باید توجه کرد که بعضی از فیبرهای فلوئمی دیواره‌هایشان برای همیشه سلولزی باقی می‌ماند که آنها را فیبر سلولزی می‌نامند. فیبر کتان از این نوع است. گاهی رسوب لیگنین در دیواره‌ها به قدری زیاد است که 90درصد حجم دیواره را اشغال می‌کند. در این موقع سلول می‌میرد. گاهی دیواره سلول فیبر دارای لیگنین کمتری هستند. اینها معمولا می‌توانند سیتوپلاسم خود را حفظ کنند و توسط پلاسمودسماتا با سلولهای مجاور ارتباط برقرار کنند. گاهی ممکن است سلول فیبر تقسیم شود و داخل سلول خانه خانه دیده شود . گاهی ممکن است دارای هسته‌های متعدد باشد.


منابع :
daneshnameh.roshd.ir
biology82.blogsky.com
http://bioclass.blogfa.com

  

نظرات و پرسشهای کاربران

پایگاه اینترنتی نارگیل به عنوان یکی از اولین سایت های تخصصی و جامع ترین دایره المعارف گل و گیاه و باغبانی فعالیت خود را از سال ۱۳۸۷ آغاز کرده و از سال ۱۳۹۱ امکان خرید اینترتی محصولات مرتبط با این حوزه مانند انواع گل و گیاه و بذر، خاک و کود های کشاورزی، سموم دفع آفات و ابزار باغبانی را برای علاقه مندان گل و گیاه فراهم نموده است.
© 2024 تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به نارگیل است. استفاده از مطالب در رسانه های آموزشی با ذکر منبع و لینک به صفحه مربوطه بلا مانع است.