در
اوایل كار، علفكشها، بندرت میتوانستند تمامی علفهای هرز سبز شده را
كنترل كنند.
به همین جهت استفاده از كارگر و هرس تراكتوری جهت مبارزه كامل
ضروری بود. به مرور با ورود علفكشهای بیشتر و قیمت بالای آنها، استفاده
از كارگر و هرس به عنوان وسایل مكمل معمول شد. در خلاصه دهه 1960، سمپاشی
ردیفی با پاشیدن سم روی ردیفهای چغندرقند، نقش مهمی در كاهش هزینه مصرف
مواد شیمیایی بازی نمود، در خالیكه علفهای هرز بین خطوط بوسیله عملیات
زراعی كنترل میشدند. نتیجتاً تا اوائل دهه 1980 سمپاشی ردیفی، در بیشتر
كشورها بمنظور پائین نگه داشتن علفكشی در سطح وسیع مورد استفاده قرار
گرفت.
در
اواخر دهه 1970 در بعضی كشورهای شمال اروپا، جهت مبارزه با علفهای هرز
پهن برگ استفاده از علفكشها با حجم و مقدار پائین در مراحل بعد از رویش
رایج گردید. استفاده از این تكنیك موجب كاهش مصرف علفكشهای رایج به میزان
3/2 در انگلستان و بعضی كشورهای شمال اروپا گردید (به عنوان مثال 4/0
كیلوگرم مادة موثر فن مدیفام در هكتار با مقایسة با 14/1 كیلوگرم ماده موثر
در هكتار). در انگلستان مقدار كمی از علفكشها با رعایت زمان مناسب طوری
مصرف گردید كه نتیجه مطلوب (و نیز زمان مناسب سمپاشی) حاصل درآمد و چنین به
نظر میرسید كه باید مقدار ایزوفون را كه در فرآوردههای فن مدیفام مصرف
دارد در حد مطلوبی نگه داشت تا مانع از تبلور ماده موثر (فن مدیفام) شود.
در این آزمایش جهت كسب نتیجه مطمئن از نازلهای خوبی استفاده شد.
مقدام
سم معمول مورد استفاده از كشوری به كشور دیگر فرق میكند (برای مثال 80 و
180 لیتر در هكتار به ترتیب در كشورهای انگلستان و دانمارك) یكی از مزایای
مهم این روش امكان مبارزه تقریباً كامل و مقرون به صرف علفهای هرز میباشد.
نكته اساسی در این تكنیك، مصرف علفكش در مرحله ای است كه علف هرز برگهای
لپه ای خود را دارا میباشد، هر چند كه میزان علفكش مورد استفاده از
كشوری به كشور دیگر متفاوت است لیكن جهت پوشش كامل گیاهچههای علف هرز به
نازلهای ظریف نیاز میباشد. در آغاز از فشار اسپری بالا (پنج اتمسفر) در
انگلستان وفرانسه برای تهیه ذرات ریز سم استفاده میشد. اما بعداً معلوم
گردید در صورت استفاده از نازلهائی با سوراخهای ریز، به فشارهای بالا نیاز
نمیباشد و فشار معمول مورد استفاده 2 و 4 اتمسفر است. امكان پوشش كامل سطح
علف هرز در مرحله برگ لپه ای به علفكش نكته مهمی است. سمپاشی مجدد مزرعه
با هر بار سبز شدن علف هرز از معایب این روش میباشد.
با
ورود سمپاشهای نواری خودگردان مقدار علفكش مورد نیاز در روش سمپاشی با
حجم كم و مقدار پائین كم است. مك كلین و می (1986) عنوان نمودند كه استفاده
از روش سمپاشی نواری با مقدار پائین هزینه را تا حدود 40 درصد كاهش
میدهد، هر چند كه زمان كار نیروی كارگر نسبت به سمپاشی سراسری سه برابر
زیادتر میشود. لیكن مقایسه یك سمپاشی با عرض 12 متر (24 ردیف) و یك سمپاش 6
متری (12 ردیف) و یك هرس تراكتوری نشان داده كه سمپاش بزرگتر و هرس
تراكتوری مدت زمان كمتری لازم دارند ولی در عوض سرمایه لازم جهت تهیه ماشین
آلات آنها بیشتر میشود. در دهه 1980 برای بعضی از زراعین كاهش هزینههای
آینده ضروری بود، در نتیجه تعداد زیادی از كارگران مزارع كم كردند. از
آنجائیكه سم پاشی نواری با حجم و غلظت پائین به كارگر اضافی، ادوات مخصوص و
همچنین زمان مناسب و به موقع نیازمند بود، لذ این روش در سطح وسیع مورد
استفاده قرار نگرفت.
بعضی
زارعین استفاده از سیستم نازل دوتایی سمپاشی نواری را ترجیح میدهند، در
این سیستم یك نازل در در هر طرف از ردیف كاشت به صورت مایل و رو به ردیف
چغندر قرار محصول یگیرد. این سیستم خصوصاً هنگام چهار یا پنج برگه شدن
چغندرقند مفید است. ولی به مقدار بیشتری علفكش نیاز دارد. زراعین معمولاً
تمایل با استفاده از روش سمپاشی با حجم بالا دارند (زیرا این كار خطر
گرفتگی نازلها را كاهش میدهد)، ولی باید اطمینان حاصل نمود كه تولیدات فن
مدیفام در تانك متبلور نمیشوند.
علف
هرزهایی كه روی چغندرقند سایه میاندازند موجب افت شدید عملكرد میشوند.
سمپاشی انتخابی مختلفی جهت كار در ارتفاعهای متغیر علفهای هرز، چغندر علفی
و بساقه رفته و محصول اصلی در حال رشد ساخته شده اند، علفهای هرز به طور
معمول تا ارتفاع یك متری رشد میكنند، حال آنكه ارتفاع معمول چغندرقند 60
سانتی متری است. انواع سمپاشها شامل باز چرخشی (مكهوتر1970)، متحرك (ویز و
هیستریت 1977) و (دیل1979)، در هنگام سمپاشی بالاتر از تاج محصول قرار
گرفته و علفكش را روی علفهای هرز پخش میكننند. هنگام كار با سمپاشهای
اختصاصی جهت ممبارزه با انواع علفهای هرز، چغندرعلفی یا چغندر به ساقه رفته
از علفكش گلایفوسیت استفاده میشود. در آمریكا استفاده از این سم برای
منظور، به خاطر خسارت شدید به چغندرقند مرسوم نیست. این خطر به جهت ریزش
قطرات سم روی بوته اصلی نیست، بلكه احتمالاً مربوط به تبادلات زیرزمینی
میان ریشه علف هرز و چغندرقند میباشد (ایوانز و دكستر 1981) مشابه این
مشكل در انگلستان ثبت نشده است.
اولین
سمپاش متحرك نسبتاً گران و شعاع كارش نیز محدود بود به طوریكه خیلی زود
جایش را به نوع روبویك داد. این سری ماشینها و به طرز باور نكردنی ساده
بودند. اما مهارت و حوصله زیادی جهت سوار كردن صحیح و به جریان انداختن
مقدار كافی گلایوفوسیت در لوله دستگاه برای كنترل علفهای هرز لازم بود، با
این وجود ریزش قطره قطره در حدی نبود كه به چغندرقندهای حساس آسیب برساند و
آنها را از بین ببرد. از آنجائیكه جریان مواد شیمیایی تابع دما و رطوبت
است، بنابراین دستگاه جهت برقراری فشار مناسب و تغییر شدت جریان مواد
شیمیایی، بسته به تغییرات روزانه آب و هوایی، به تنظیم مستمر نیاز داشت.
معرفی یك سمپاش از نوع شلنگ متحرك باعث كاهش مكشلات تنظیم دستگاهها شد، اما
این ادوات نسبتاً گران بوده و با توجه به میزان استفاده محدود از آنها در
مزارع متوسط اروپایی بكار میروند.
اكثر
علفكشها توسط سمپاشهای هیدرولیك موسوم پاشیده میشوند، لیكن مصرف آنها
به صورت نواری یا گسترده به هزینههای نسبی، دسترسی به مواد شیمیایی، كارگر
و نیز وضع هوا بستگی دارد. در فصول مرطوب یا روزهای محدود مناسب برای
سمپاشی، ممكن است كه زراعین اقدام به سمپاشی گسترده و بموقع نمایند. در
ایام خشكی به علت وجود موم بیشتر روی سطح برگ علفهای هرز، از بین بردن آنها
مشكل تر است. به همین جهت،استفاده از سمپاش نواری و هرس تراكتوری جهت
كنترل علفهای هرز بین ردیفها ارجحیت دارد. همچنین استفاده از هرس تراكتوری
در شرایط خشكی هوا به خاطر آنكه ریشه دوانی علفهای هرز كمتر صورت
میگیرند، ترجیح داده میشوند.