این بیماری پاخوره گندم ، جزو بیماریهای ریشه، طوقه و قاعده ساقه میباشد و نخستین بار دركشور توسط فروتن و همكاران در سال 1368 ازاستان مازندران گزارش شده است.عامل بیماری قارچ Gaeumannomyces graminis (Sacc.) Von Arx & Olivier میباشد كه قارچی خاكزی است. هیفهای قارچ اغلب كلفت و به صورت دستهای و به طول چند میلیمتر هستند. قطر پریتسیومها 400-200 میكرومتر و دارای گردنی بلند به طول 300-150 میكرومتر میباشند.
نام علمی : Take- all
این بیماری روی گندم، جزو بیماریهای ریشه، طوقه و قاعده ساقه میباشد و نخستین بار دركشور توسط فروتن و همكاران در سال 1368 ازاستان مازندران گزارش شده است.
عامل بیماری قارچ
Gaeumannomyces
graminis (Sacc.) Von Arx & Olivier
میباشد
كه قارچی خاكزی است. هیفهای قارچ اغلب كلفت و به صورت دستهای و به طول چند میلیمتر هستند. قطر پریتسیومها 400-200 میكرومتر و دارای گردنی بلند به طول 300-150 میكرومتر میباشند.
آسكوسپورها نیز بلند و اندازه آنها 4-3 ×100-700 میكرومتر است و 7-3 حجره دارند. سه واریته برای این گونه شناخته شده است
G.graminis
Var.tritici (Ggt)
روی گندم و جو،
G.graminis
Var.avenae
روی یولاف و
G.graminis
Var.graminis
روی برخی علفهای گندمیان بیماریزا است.
اخیراً واریته چهارمی نیز در كشور چین گزارش شده كه روی ذرت بیماریزا است. فرم غیرجنسی آن، قارچ
Phialophora
graminicola
میباشد.
نشانههای بیماری
در اثر آلودگی شدید، بوتهها كوتاه، زودرس و خوشهها سفید و عقیم میشوند. علایم بیماری در مرحله شیری شدن دانهها مشهورتر است. در آلودگی زودهنگام، بوتهها كوتاه، كمی زردرنگ بوده و تعدادكمی پنجه تولید میكنند. زودرسی سبب میشود،
سنبلهها دارای دانههای چروكیده شده و در اثر رشد كپك دودهای، تیرهرنگ گردند.
بوتههای آلوده به آسانی از خاك بیرون آمده یا از محل طوقه میشكنند و ریشه چنین بوتههایی تنك، سیاه، كوتاه و ضخیم و ریشهها محدود میشود، ولی در صورت رطوبت زیاد درفصل رشد، سیاهشدگی ریشهها به سمت طوقه و قاعده ساقه ادامه مییابد و در این قسمتها پوشش میسلیومی سطحی تیره و درخشندهای، ساقه تا سطح زیر غلاف برگ را میپوشاند. چنانچه رطوبت ادامه داشته باشد، پریتسیومهای تیرهرنگ روزنهدار روی غلافهای برگ كه از میسلیوم پوشیده شده، بوجود میآید. ساقههای بیمار در قاعده ضعیف و گاهی ممكن است كج شده و روی زمین بیفتند.
چرخه بیماری
قارچ عامل بیماری در بوتههای بیمار میزبان و در بقایای آنها دوام میآورد و هیفها و آسكوسپورهای آن نقش اینوكلوم اولیه را ایفاد میكنند، هر چند آسكوسپورها از لحاظ اپیدمیولوژی از اهمیت كمتری برخوردار هستند.
ریشههای گندم هنگام رشد در خاك، در اثر تماس با بقایای آلوده بیمار میشوند. پس از آنكه ریشههای گیاه بطور سطحی بوسیله هیفهای قارچ مورد حمله قرار گرفت، هیف شفافی از زیر هیفوپودیوم در آن نفوذ میكند. آلودگی در فصل رویش اتفاق میافتد و حرارت مناسب برای آن 20-10 درجه سانتیگراد است و بنابراین در پاییز و اوایل بهار در طوقه و قاعده ساقه بیشتر پیشروی میكند.
این بیماری در خاكهای قلیایی و تاحدی خنثی، غیر حاصلخیز و فاقد زهكشی مناسب شدت دارد و درخاكهای مرطوب و جاهایی كه زراعت گندم سه چهارسال پیدرپی و بطور مستمر انجام میشود، شدیدتراست.
مبارزه
یكی از بهترین روشهای كنترل این بیماری، اجرای تناوب با گیاهان غیر میزبان (گیاهان دولپهای مانند نخود، لوبیا و بقولات) میباشد. از بین بردن بقایای گندم و جو پس از برداشت با اجرای شخم عمیق و یا نیمه عمیق و نیز حذف كامل گندمهای خودرو نقش مهمی در كنترل بیماری ایفا میكنند.
فرمهای مختلف كودهای ازتدار نیز در افزایش یا كاهش شدت بیماری موثر میباشند. زارع و فصیحیانی (1381) تأثیر فرمهای مختلف ازت و مقادیر منگنز در شدت بیماری پاخوره گندم را مورد بررسی قرار دادند. بدین منظور آزمایشی در گلخانه با دو عامل فرمهای مختلف كود ازته (نیترات آمونیوم، سولفات آمونیوم، اوره و اوره پوشش دار) و مقادیر متفاوت منگنز (0 ، 5 ، 10 و 20 میلیگرم در كیلوگرم) با چهار تكرار و چهارشاهد برای هر تیمار در یك طرح كامل تصادفی اجرا شد.
درون گدانهای حاوی نیم درصد وزنی مایه تلقیح (بذور گندم كلونیزه شده بوسیله جدایه ایرانی قارچ
Ggt
) بذور گندم رقم مرودشت كشت و تیمارهای فوق اعمال گردید. پس ازچهار ماه درصد آلودگی ریشهها، میزان كاهش طول، وزن خشك گیاه و وزن خشك دانه گیاهان آلوده در مقایسه با شاهد مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج حاصل از تیمار فرمهای مختلف ازت بر روی بیماری پاخوره گندم نشان دادكه سولفات آمونیوم باعث كاهش و نیترات آمونیوم باعث افزایش بیماری گردیدند.
کودهای اوره و اوره پوشش دار
تاثیر كودهای اوره و اوره پوششدار برشدت بیماری درحد وسط كودهای فوق بوده و اوره پوششدار مؤثرتر از اوره در كاهش بیماری عمل كرده است. نتایج یكسانی از تاثیر فرمهای مختلف ازت در دیگر شاخصهای ارزیابی شده فوق بدست آمد. مقادیر متفاوت منگنز هیچ گونه تاثیر معنیداری در شدت آلودگی نداشتند و تنها درگیاهان تیمار شده با مقدار
ppm
20 منگنز، درصد كاهش وزن خشك اندام هوایی و دانه كمتری مشاهده گردید.
به منظور كنترل بیولوژیكی بیماری پاخوره گندم توسط باكتریهای آنتاگونیست،182 جدایه باكتری از ریزوسفر گندم جداسازی گردید و به همراه 60 جدایه دریافتی از دیگر محققین، مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 38 جدایه بیشترین محدوده بازدارندگی را در مقابل قارچ عامل بیماری در آزمونهای درون ظرف پتری نشان دادند.
از این تعداد، 11 جدایه موجب كاهش شدت علایم بیماری روی ریشه گیاهچههای گندم در آزمون سنجش لولهای گردیدند. این جدایهها با دو روش تیمار بذری و محلول پاشی در خاك در شرایط گلخانهای مورد آزمون قرار گرفتند.
شاخصهای مورد بررسی شامل؛
شدت بیماری روی ریشه، ارتفاع بوته، وزن خشك ریشه، وزن خشك اندام هوایی و وزن خشك سنبله بودند. 7 جدایه در هر دو روش بطور معنیدار باعث كاهش شدت بیماری شدند. در مورد سایر شاخصها، اختلاف معنیدار نسبت به شاهد (بدون تیمار با باكتری) مشهود بود.
تیمار بذری
در روش تیمار بذری، تیمارهای مربوط به جدایههای
Q18
،
B29
،
66
در مقایسه با بذور تیمار شده با قارچكشهای بنومیل و مانكوزب در سطح 1% از نظر كاهش شدت بیماری اختلاف نداشتند و در روش محلول پاشی در خاك، دو تیمار جدایه
Q29
و قارچكش بنومیل از این جهت در سطح 1% دریك گروه آماری قرار گرفتند و سایر تیمارهای باكتریایی در سطح آماری بعد قرار گرفتند.
در مجموع به ترتیب جدایههای
Q92
،
B29
،
66
و
Q18
بهترین نتایج را از نظر تاثیر دركاهش شدت بیماری و نیزافزایش شاخصهای مختلف رشدی در شرایط گلخانهای نشان دادند. براساس نتایج آزمون فیزیولوژیكی و بیوشیمیایی، جدایه
Q92
به بیوار 5 و جدایههای
66
و
Q18
به بیوار 1 از گونه
Pseudomonas fluorescens
تعلق داشتند و جدایه
B29
درجنس
Pseudomonas
شناسایی گردید (صداقت فرو
همكاران،1381).
در زمینهایی كه كشت متوالی گندم انجام میگیرد، جمعیت عامل بیماری پاخوره و خسارت آن در سالهای سوم و چهارم كشت به بالاترین حد رسیده و از سال پنجم به بعد بیماری به شدت كاهش یافته و خسارت آن نیز به زیر آستانه زیان اقتصادی میرسد.
این پدیده در اصطلاح، پدیده افول بیماری:
(Take-all decline)
نامیده شده و علت آن افزایش زیاد جمعیت آنتاگونیستها در خاك میباشد و به همین دلیل به چنین خاكهایی، خاكهای بازدارند
(Suppressive soil)
گفته میشود. این پدیده و وجود چنین خاكهایی در مناطقی از ایران كه بیماری پاخوره گندم در آنها دارای اهمیت است (استانهای مازندران، گلستان، فارس و مركزی) نیاز به بررسی همه جانبه دارد.